میهمانی که میزبان می شود
میهمانی که میزبان می شود
نوعا وقتی آدمها ژست مهمان می گیرند خیلی چیزها تغییر می کند. صفاتی خاص از انسان بروز پیدا می کند به اعتبار تعریف یک جایگاه.
حال زمانی می رسد که در حین میهمان بودن باید میزبانی کنی. آنقدر رنگ همه چیز عوض می شود که ممکن است گاهی بین این دو نقش اختلاط ایجاد شود اما شاید اولش سخت باشد
یادم می آید استادی می فرمودند تا زمانی که آدمها نسبت به قرآن و کلاس آن احساس میهمانی کنند چیزی متوجه نمی شوند. آن روزها درک این مطلب برایم ثقیل بود تا اینکه به برکت دوستی مهمانی شدم که باید میزبانی می کردم.
تفاوتی به وسعت زمین تا آسمان وجود دارد بین میزبانی خودت و میزبانی یک مهمانی که خودت هم مهمان هستی!
میهمانِ میزبان باید مراعات خیلی چیزها را بکند؛ خودش هم میهمان است و حدودی دارد، باید حق میزبانی را با در نظر گرفتن خود میزبان به جا آورد و اینکه میهمانان احساس خلأء خاصی نکنند.
حال تصور کن که تو در دنیایی میهمانی که باید میزبان کلام وحی باشی. واااااااای که اگر فهم این موضوع حاصل شود چه بزم باشکوهی خواهد بود.
تو میهمانِ میزبانی باید باشی که تمام وجودت را طبق طبق کنی برای پذیرایی مهمانی که از عرش و هفت آسمان افتخار میهمانی به تو را داده است.
تو باید هر آینه تلاشی باشی برای ملاقات تک تک آیه هایش و با دو دست که نه تا تمام جانت از او پذیرایی کنی
تو مهمانِ میزبان 114 نوری که وجود تو را منور به لقائی می کنند که اگر رسم ادب را به جا آوری، می رسد زمانی که تو میهمان می شوی و آنان میزبان تو و تو را با خود می برند، می برند تا علینی که در خور میزبانی آنهاست و نه در شآن میهمانی همچون تو و آنجاست که تازه متوجه می شوی که تو از همان ابتدا میهمان بوده ای و این هم از کرامت او بوده که ....
- ۹۴/۰۹/۱۲