دلم خضرائی گنبد شما را می خواهد تا در پس آغوش پدری مهربان مأوا گیرم و دل سپارم به تربت بقیع و چادرم را به رسم ادب سرشار از غبارش کنم و در فراق فرزندی که با اشک چشم خاک از چادر مادر می شست، ببارم.
- ۴ نظر
- ۲۹ آذر ۹۳ ، ۲۲:۱۴
دلم خضرائی گنبد شما را می خواهد تا در پس آغوش پدری مهربان مأوا گیرم و دل سپارم به تربت بقیع و چادرم را به رسم ادب سرشار از غبارش کنم و در فراق فرزندی که با اشک چشم خاک از چادر مادر می شست، ببارم.
جلوه عبودیت
قامت بلند تو در صفحه پست ادراک آنها جای نمی گیرد. آخر تو قامتت راست شده تا که ابراز عبد بودن باشی. آنگاه که اذن هر کلام و سخنی را هم از مولایت می ستانی.
عبد بودن تو را آنجا می توان استشمام کرد که برای صدا کردن برادر و مولایت جز به اذن، « برادر» شنیده نمی شود!
تو آنگاه که غرق امر مولایت شدی، آنگاه که غرق طاعت شدی سر بر قدوم آستان پاک مادر نهادی. این لحظه همان لحظه نمایش برادری بنده ای است با مولا